ستمگر امیدوار
به نام خدا به گذشته ام که نگاه می کنم، می بینم هر جا چشم بسته مقابلت ایستادم، افتادم در چاه... هرجا گوش هایم را بستم و سرکشی کردم، از تو دور افتادم، خیلی خیلی زیاد... آنقدر که خودم هم باورم نمی شود که...
View Articleگره...
به نام خدا گاهی بدجور گره می خورم به زمین.... دهانم بوی خاک می دهد حتی در قنوت نماز... سر بر سجده می گذارم هم نزدیک نمی شوم... بس که دور شده ام... هی فکر می کنم که چرا و عقلم قد نمی دهد... اشک می آید...
View Articleمهمانی بزرگ
دلهره دارم... از همان دلهره ها که قبلِ هر میهمانی بزرگ می آید سراغت... می روی جلوی آینه و هزار بار به خودت نگاه می کنی... لباس هایت را هی به هم می ریزی و دوباره می گذاری سر جایش... دراز می کشی و فکر می...
View Article...
اگر شنا بلد نیستیاین نامه را با احتیاط باز کنکه دریا را بغل کرده املابه لایِ سطرهایش
View ArticleArticle 2
تا هفت سینِ خانه ی بی سور و ساتمانبا عکسِ سر به زیر تو تکمیل می شودماهی درونِ تُنگ دلش تنگ می شودبغض غمت به حنجره تحمیل می شود ساعت عبور می کند از مرزِ بی کسیهر عقربه به خاطره ای خسته می رسدیک سال هم...
View ArticleArticle 1
تا هفت سینِ خانه ی بی سور و ساتمانبا عکسِ سر به زیر تو تکمیل می شودماهی درونِ تُنگ دلش تنگ می شودبغض غمت به حنجره تحمیل می شود ساعت عبور می کند از مرزِ بی کسیهر عقربه به خاطره ای خسته می رسدیک سال هم...
View ArticleArticle 0
تا هفت سینِ خانه ی بی سور و ساتمانبا عکسِ سر به زیر تو تکمیل می شودماهی درونِ تُنگ دلش تنگ می شودبغض غمت به حنجره تحمیل می شود ساعت عبور می کند از مرزِ بی کسیهر عقربه به خاطره ای خسته می رسدیک سال هم...
View Articleبازگشت
پایـان شـب من بـاش ؛ چـون جـای درنگی نیـست ... جـز ؏شـق بـرای ما ؛ پایان قشنـگی نیـست ... شبتون پر از عشق
View Article
More Pages to Explore .....